English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8209 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
veil U حجاب زدن
veil U مستوریا پنهان کردن
veil U پرده زدن
veil U حجاب
veil U پرده
veil U نقاب
veil U چادر پوشاندن
lenten veil U پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
to veil oneself U روی خودرا پوشاندن
humeral veil U پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
humeral veil U قبا
humeral veil U لباده
veil of money U حجاب پول
veil of money U نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
under the veil of religion U درلفافه مذهب بعنوان مذهب ببهانه دین
to veil oneself U باتور
to veil oneself U رو کرفتان
veil nebula U سحابی پرده
the drop the veil U روی خودراپوشیدن
the drop the veil U توری یانقاب خودراپایین انداختن
veil nebula U ابری پرده
look black U متغیر بنظر امدن
to black out U قلم زدن
in the black <idiom> U سود بردن
black d. U دم گاز خفه کننده
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
to black out U سیاه کردن
black U بی رنگ
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U چرک وکثیف
black U زشت
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black U تهدید امیز عبوسانه
black U بازیگر دوم شطرنج
black U سیاهی
black U سیاه کردن
black U سیاه رنگی
black U سیاه رنگ
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black U سیاه شده
black U دوده لباس عزا
black U سیاه
black U بستانکار بودن در حساب
black out U خاموشی
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black U تیره
to be in ones black books U مغضوب کسی واقع شدن
ivory black U گرد سوخته استخوان
black matrix U صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
night black U سیاه
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
platinum black U پلاتین سیاه
black mud U لجن
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
slate black U رنگ سیاه سنگ لوحی
the black race U نژاد سیاه
the black sea U دریای سیاه
black mulberry U شاه توت
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
black propaganda U تبلیغات خطرناک
to lool black U خشمگین یا متغیر بنظر امدن
ivory black U رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
he wears black U سیاه پوشیده است
black smith U اهنگر
black smith U نعلبند
black slip U خفت پران
black shortness U ترک سیاه
black short U شکستگی سیاه
black sheet U ورق سیاه
black propaganda U تبلیغات سیاه
black powder U باروت سیاه
black pickling U اسید شویی مقدماتی
black partridge U دراج
black wash U رنگ سیاه
furnace black U سیاهی کوره
gas black U دوده
channel black U دوده
carbon black U دوده
bone black U عاج سیاه
blacker than black U تراز فراسیاه
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black will take no other hue U بالای سیاهی رنگی نیست
black widow U نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black paternoster U افسون برضد روح پلید
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
black armband U سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee U قهوه سیاه
black coffee U قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
black wool U پشم سیاه
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
blue-black U آبیپررنگ
black spot U جادهباآمارتصادفبالا
black section U گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
black eyes U بدنامی
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black eyes U چشم سیاه
black eyes U سیه چشم
black eye U بدنامی
black eye U سیاهی اطراف چشم
black eye U چشم سیاه
black eye U سیه چشم
black and white U چاپ
black and white U دستنوشته
black mark U سابقهی بد
black marks U سابقهی بد
black pudding U سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering U دادوستددربازارسیاه
black marketeer U کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy U پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone U مهرهیسیاه
black square U خانهسیاه
black salsify U شنگ
black bread U نانسیاه
black ball U توپسیاه
jet-black U سیاه سیاه
jet-black U سیاه شبقی
jet-black U سیاه براق و تیره
black and white U سیاه و سفید
black coral U پسر
black markets U دربازارسیاه معامله کردن
black box U جعبه سیاه
black body U جسم سیاه
black body U قسمت خطرناک
black bile U سوداء
black bile U صفرای سیاه
black beetle U سوسک گرمابه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black book U کتاب سیاه
black brittleness U شکستگی سیاه
aceko black U نوعی رنگ سیاه اسیدی
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black markets U بازار سیاه
black coffee U قهوه بی شیر
black coffee U قهوه تلخ
black cherry U الوبالو
black capitalism U سرمایه داری سیاه
black cap U کلاه سیاه
black cap U کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard U قره سنقر
black brittleness U ترک سیاه
black ash U خاکستر سیاه
black art U سحر
pitch black U خیلی سیاه
pitch black U قیرگون
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
black holes U سیاهچاله
black holes U سیاه چال
black holes U زندان تاریک
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
black board U تخته سیاه
black hole U زندان تاریک
black hole U سیاه چال
pitch-black U قیرگون
pitch-black U خیلی سیاه
black art U جادوگری
black anneal U سیاه گداختن
black a vised U سیه چرده
black a vised U سبزه دارای پوست تیره
animal black U ذغال حیوانی
aniline black U سیاه انیلینی
black boxes U جعبه سیاه
acetylene black U دوده استیلنی
black hole U سیاهچاله
black coral U شبه
black magic U جادو
black ice U یخ شفاف روی اب
black lead U سرب سیاه
black japan U ورنی اسفالت
black and blue U کبود و سیاه
black sheep U کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black sheep U بچه گیج وبی هوش
black sheep U بزگر
black belt U کمربند سیاه استاد جودو
black japan U لاک اسفالت
black leprosy U جذام
black lead U گرافیت
black magic U سحر
black load U سرب سیاه
black list U فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
black list U فهرست سیاه
black list U لیست سیاه
black liqour U شربت سیاه
black light U نور سیاه
black light U تابش فرابنفش
black level U تراز سیاه
black letter U حرف سیاه
black ivory U ساهان افریقایی
Recent search history Forum search
3she brought disgrace on the family.
1it exists as a series of acidic ,yellow to black macromolecules of unknown but high molecular weight
0Keep working hard on your appearance 'Cause you know when you're in, you're in The drive flickers like a candle Accessing lines stored within Old man berates the congregation Instill a fear he'll soo
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com